نوروز1393
سلام نفسم مامان و بابا
امسال نوروز واسه من و بابایی حال و هوای دیگه ای داشت چون بهترین و باارزش ترین عیدی رو از خدا گرفته بودیم....دخترم تو که هستی انگار دنیا مال ماست...نمیتونم اوج خوشحالیمون رو توصیف کنم
بابایی همش داره سال دیگه رو تصور میکنه که خانم طلا بغلمونه و زندگی شیرینمون رو شیرین تر میکنه.
خورشید خانم امسال سیزده بدر هوا بارونی بود جوری که نشد زیاد بیرون بمونیم...ولی میدونی من چی گفتم؟؟؟
گفتم که سال دیگه که مهرسانا خانم باشه هوا آفتابی و و دلپذیره...آخه خورشید خانم تو بغل مامان و باباس.
دخترم دارم لحظه شماری میکنم واسه اون روزا که تو باشی و با شیطنت و شیرین زبونیات دلبری کنی از همه.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی