مسافر کوچولوی مامان و بابا

ماه هابود که "من و تو",او را برای امروز خیال میکردیم، لحظه لحظه با تصور آمدنش جان گرفتیم و شادی کردیم و امروز منتظر در آغوش کشیدنش هستیم. می نویسم برای... همسر عزیزم:که بودنش مایه ی دمیدن روح عشق و شور و شادی در کالبد زندگیم است. به دخترم:خورشید درخشانی که به لطف گرمای عشقش محفل عاشقانه مان گرمتر از همیشه شد. و... به خودم: که مرور خاطرات گذشته برایم یادآور تمام لحظات زندگی عاشقانه مان و لحظه لحظه جان گرفتن فرزندم در وجودم باشد. --------------------------------------------------------------- بالاخره تاریخ24/7/92متوجه شدم که فرشته کوچولوی مامان و بابا زمینی شده.....خدایا شکرت. من فکر می کنم در غیاب ِ تو همه ی ِ خانه های ِ جهان خالیست ! همه ی ِ پنجره ها بسته است ! وقتی که تو نیستی من هم تنهاترین اتفاق ِ بی دلیل ِ زمین ام.

مامان و بابا 22 مطلب

تعداد مطالب : 22
تاریخ عضویت : 4 شهریور 92