مسافر کوچولوی مامان و بابا

کنجد کوچولوی 3میلی

نی نی خوشگلم امروز رفتیم دکتر که ببینیم وضعیت فرشته کوچولوم چه جوریاس خلاصه من رفتم تو، بعد سونو دکتر گفت که ساک حاملگی 3میلی میبینه،قربون تو بشم که الان اندازه کنجد هستی،فعلا خوان اول رو با موفقیت پشت سر گذاشتیم،خانم دکتر گفتش که 2هفته دیگه بیا که ببینیم قلب کوشولوی تو کنجد مامانی تشکیل شده،نفسم همش از خدا میخوام که 2هفته دیگه زیباترین صدای عالم رو بشنوم ،صدای قلب تو فرشته کوچولوم که تالاپ تلوپ میزنه                وقتی از اتاق دکتر اومدم بیرون دیدم بابایی سرتاپا استرسه،وقتی لبخند منو دید انگار که دنیا رو بهش دادن     من عکس تو رو که اصلن معلوم...
27 مهر 1392

سوپرایز بابایی

تصمیم گرفته بودم وقتی که مطمئن بشم نی نی اومده تو دلم به بهترین شکل بابایی رو سوپرایز کنم،شانس من این قضیه مصادف شد با تعطیلات عید قربان،خلاصه به هر جون کندنی بود خودمو کنترل کردم تا روز بعدش که صبح ساعت9 با برنامه ریزی قبلی و اینکه میخوام با دوستم برم خرید بابایی رو گول زدم و اومدم آزمایشگاه که آز خون بدم و مطمئن بشم....خلاصه تا ساعت 12 طول کشید....وقتی رفتم جواب رو بگیرم چنان استرسی داشتم که نگووووووووو ....لامصب خانمه هم که جواب رو بهم داد یه تبریک خشک و خالی هم بهم نگفت منم که مثه تو فیلما فکر میکردم حتما وقتی جواب مثبته باید تبریک بگن و حالا که نگفته یعنی.......   ای خدا چقده سخت بود و با استرس جواب رو از پاکتش درآوردم ولی و...
25 مهر 1392

نی نی جیگیلی مهمون دلم شده.

خدایا شکرت.... امروز متوجه شدم نی نی نازم مهمون دلم شده وقتی دو خط بی بی چک رو دیدم چشام گرد شد......خدایا یعنی من مامان شدم؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ولی فعلا به بابایی نمیگم تا آز بدم و مطمئن بشم بعد حسابی سوپرایزش کنم. خدا جونم هزاربار شکرت.   ...
24 مهر 1392

لباس کوشولو واسه فرشته کوشولوم

خوشگل مامان و بابا: امروز (27خرداد92) رفتیم بازار و این لباسای خوشگل رو برات خریدیم راستش دیروز یهو هوس کردم برم لباس بچگونه بخرم کلی مغازه ها رو رفتیم ولی  آخرش به بابایی گفتم بیخیال بیا برگردیم یه وقت دیگه میخریم....یهو از کنار یه مغازه رد شدیم و یه حسی منو کشوند  تو مغازه و این لباسا رو دیدم و خوشم اومد...امیدوارم نفس مامان هم دوستشون داشته باشه. ووووووووووووووش که چه جیگری بشی تو این لباسا ...
4 شهريور 1392