خوشگل مامان و بابا: امروز (27خرداد92) رفتیم بازار و این لباسای خوشگل رو برات خریدیم راستش دیروز یهو هوس کردم برم لباس بچگونه بخرم کلی مغازه ها رو رفتیم ولی آخرش به بابایی گفتم بیخیال بیا برگردیم یه وقت دیگه میخریم....یهو از کنار یه مغازه رد شدیم و یه حسی منو کشوند تو مغازه و این لباسا رو دیدم و خوشم اومد...امیدوارم نفس مامان هم دوستشون داشته باشه. ووووووووووووووش که چه جیگری بشی تو این لباسا ...